کد مطلب:36419 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:738

عوامل پیروزی و شکست











عوامل پیروزی چیست؟ عوامل شكست كدام است؟

عوامل اصلی پیروزی را می توان چنین برشمرد:

اول- اتحاد رزمندگان.

دوم- اطاعت از رهبری.

سوم- وفاداری به فرمانده و امانت داری نسبت به او.

چهارم- شرایط مناسب در داخل.

عوامل شكست درست معكوس عوامل پیروزی است، یعنی: تفرقه ی رزمندگان، سرپیچی از رهبری، خیانت به فرمانده و نابسامانیهای داخلی.

مولا علی (ع)، در سخنان زیر، یاران خود را به باد نكوهش می گیرد كه از مسئولیت جهاد شانه خالی كرده، و در نتیجه، موجب ناآرامی تمام قلمرو حاكمیت او غیر از پایتخت، (كوفه) گشته اند.

ماهی الا الكوفه اقبضها و ابسطها، ان لم تكونی الا انت تهب اعاصیرك فقبحك الله (و تمثل بقول الشاعر):

[صفحه 40]

(لعمر ابیك الخیریا عمرو اننی علی و ضر من ذا الاناء قلیل) (ثم قال علیه السلام:) اثبئت بسرا قد اطلع الیمن و انی و الله لا ظن ان هولاء القوم سیدالون منكم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقكم عن حقكم، و بمعصیتكم امامكم فی الحق و طاعتهم امامهم فی الباطل، و بادائهم الامانه الی صاحبهم و خیانتكم، و بصلاحهم فی بلادهم و فسادكم، فلو نتمنت احدكم علی قعب لخیشیت ان یذهب بعلاقته،...

جز كوفه چه مانده است كه بر آن فرمانروائی كنم؟!

ای كوفه! اگر تنها تو مانده ای كه همچنان گردبادهایت وزان است، خداوند ترا ویران كند!

سپس این شعر را خواند:

«ای عمرو! به جان پدر نازنینت از این سفره جز اندك چربی چیزی برای من بر جای نمانده است.» و آنگاه افزود:

«آگاهی یافتم كه (بسر بن ارطاه جلاد) بر یمن مسلط شده است. به خدا سوگند، كه من گمان می كنم این قوم به زودی بر شما چیره خواهند شد (و به جای شما زمام حكومت را به دست خواهند گرفت.) چه آنان بر سر باطل خود همراهند و شما در حق خویش پراكنده اید. شما از گفته ی بر حق پیشوای خود سرپیچی می كنید و آنان از سخن ناروای رهبر خود پیروی می كنند. آنان امانت را به صاحبانش باز می گردانند و شما در امانت خیانت می كنید. آنان در دیار خود درستكارند و شما فساد و آشوب در پیش گرفته اید. اگر به دست یكی از شما كاسه ی چوبینی بسپارم، بیم آن دارم كه دستگیره اش هم از دست برود.

[صفحه 41]

بار خدایا! من این جماعت را خسته كرده ام، آنان نیز مرا، من آنان را به ستوه آورده ام آنان نیز مرا، خداوندا! از آنان بهتری را به من عطا كن و بدتر از چو منی را نصیب آنان كن!

بار الها! دلهاشا را آب كن، بدانسان كه نمك در آب حل می شود.

به خدا سوگند! دوست می داشتم كه به جای شما تنها هزار سوار از «بنی فراس بن غنم»- كه در بزرگ منشی و اطاعت از رهبری پرآوازه بودند- به همراهم بود.

«اگر به هنگام نیاز، ایشان را فراخوانی، سوارانی چون ابرهای تابستانی به سویت می شتابند.»[1].


صفحه 40، 41.








    1. نهج البلاغه، خطبه ی 25.